در حالی که من نوشتن این متن, من در زمان استراحت و یک پسر به خانه من از هورنت دعوت (ارتباط جنسی-برنامه به طور گسترده ای توسط همجنسگرایان و دگرجنسگونه در ترکیه استفاده می شود پس از گریندر توسط دولت ممنوع شد). پس از مقدماتی کاربرهای چت, من رفتم طبقه پایین و زمانی که من برگشتم, من او را دیدم به دنبال در صفحه نمایش کامپیوتر من پر از متن شما در مورد به عنوان خوانده شده, و من به خودم فکر کردم, "لعنت! حالا باید ایدز را برایش توضیح بدهم."اما نه, برعکس, او پرسید::" مردم هنوز هم افسرده زمانی که ایدز?”
من نمی دانم چه می گویند, بنابراین من این سوال را به او تبدیل: "شما چه فکر میکنید?"من نفس راحتی کشیدم وقتی که او شروع به صحبت در مورد دوست پسر سابق سابق سابق خود از گرجستان کرد که یک پسر همجنسگرا افسرده است که بیش از سه سال است که با ایدز زندگی می کند.
بعد از اینکه او صحبت را متوقف کرد بین ما ساکت بود. نمیدانستم چه بگویم. سرانجام, من فکر می کنم به همان اندازه به من به عنوان به سابق خود سابق سابق, و یا جهان, او پرسید, "ایدز, معامله بزرگ چیست?"
نمایشگاه شات فضای مثبت سرپرستی توسط Alper توران هنرمندان: Ardıl Yalınkılıç, Artık Işler می Küçük, Ceren Saner, Furkan Öztekin, Elmgreen&Dragset, Güneş Terkol ، Iz Öztat, Leyla گدیز, Nihat Karataşlı, Onur Karaoğlu, Özgür Erkök, اتاق عمل, استانبول, 2018. با کسب اجازه از اتاق عمل.
از مداخلات هنری و فعالانه بحران ایدز در دهه 1980 الهام گرفتم و به عنوان فردی که از بیست سالگی با ایدز سرپرستی می کرد یک نمایشگاه ایدز را با انگیزه شروع یک گفتمان محلی و زنده در مورد ایدز در ترکیه برگزار کردم که هرگز در هنر یا علوم اجتماعی مورد مطالعه قرار نگرفته است. پایه و اساس این پروژه با مشارکت هنرمندان همکار من گذاشته شد و سپس گسترده تر شد. من این کلمه را پخش کردم و از چند هنرمند معاصر ترکیه که ایدز و ایدز هستند - یا با سروستاتوس اعلام نشده; هنرمندان مستقر یا نوظهور خود تعریف شده اند تا یا کارهای هنری جدیدی را در پرسش و بررسی موضوع تولید کنند یا کارهای قبلی خود را که می توانند در این زمینه ایدز تفسیر شوند. انگیزه این بود که ایدز/ایدز را از طریق قدرت و ازادی تمرین هنری قابل بحث کنیم و یک "فضای مثبت" ایجاد کنیم که این موضوع اغلب غیر قابل کشف و خاموش می تواند به صورت چند وجهی, گفتگویی, رابطه ای, و گفتمانی به نمایش گذاشته شود.
این نمایشگاه در تاریخ 1 دسامبر 2018 در "اتاق عمل" فضای پروژه یک بیمارستان خصوصی و طبقه بالا ترکیه بیمارستان امریکایی (به ارث رسیده از صلیب سرخ) افتتاح شد. مکان یابی ایدز در محیط پزشکی باعث ایجاد ابرو در بین برخی از دوستان شد اما هدف این بود که بیمارستان عبوس تجربیات مثبت و مثبت بسیاری از افراد عجیب و غریب را با خود محیط زیست از بین ببرد. با نفوذ در نگاه پزشکی با یک نمایشگاه ما نیز حضور خود را در انظار عمومی به عنوان دگرباشان و افرادی که ایدز زندگی می کنند اعلام کردیم. فضای مثبت استراتژیک مشروعیت صحبت کردن در مورد تمایلات جنسی عجیب و غریب در چارچوب ایدز/ایدز و استفاده می شود که قاب برای ایجاد "گوشه عجیب و غریب," یک اصطلاح دینا جورجیس با استفاده از در حالی که دادن یک تعریف به کتاب خود, داستان بهتر , که "در نهایت یک جستجو برای داستان از دور انداخته در تاریخ, همین دلیل است که ما نیاز به در گوشه های عجیب و غریب نگاه."[1] کتاب جورجیس بینش عمیقی در مورد روایت های خلاقانه و ذهنی به عنوان مکانیسم های مقابله با ضربه های تاریخی جمعی دارد.
بسیاری از سازمان های غیردولتی محلی و بین المللی تلاش می کنند برچسب "بیماری همجنسگرایان" را از ایدز پاک کنند تا اهداکنندگان احتمالی و سایر دروازه بان ها احساس راحتی کنند و فرصت های همکاری با دولت های اغلب محافظه کار را تضمین کنند. این نمایشگاه به طور متضاد به مشارکت هنرمندان کویر امتیاز داد. ایده این بود که مفهومی به حاشیه راندن ویروس و نه به حذف دیگر گروه های در معرض بلکه گنجاندن عجیب و غریب هنرمندان ضروری بود با توجه به ایدز هر دو در حال انجام ملموس تاثیر بر جامعه و در حال انجام تروما. ایجاد گوشه های عجیب و غریب نیز تلاشی ضروری برای جلب توجه از دهه 1980 بود که جوامع دگرباشان در غرب در مبارزه با ایدز/ایدز متحد شدند و در این مبارزه برای ازادی و فرهنگ جنسی خود و علیه تبعیض و به حاشیه راندن مبارزه کردند.
در میان شرکت کنندگان نمایشگاه هنرمندانی هستند که از قبل تجربیات شخصی و صدمات و تحولات ناشی از ایدز توسط من شناخته شده بود. اما من نمی خواهم فقط شامل مثبت هنرمندان; دعوت از مردم زندگی می کنند با این ویروس به نمایشگاه است نه خوب سرپرستی استراتژی. علاوه بر اینکه تفکیک هنرمندان مثبت برای کسانی که در مورد وضعیت خود باز نیستند مشکل ساز خواهد بود, واضح است که ایدز فقط برای کسانی که این وضعیت را دارند مشکلی نیست, اما بیشتر اوقات, بیشتر برای کسانی که به خیالات خود در این مورد وابسته هستند یک مفهوم فراموش نشدنی است. این نمایشگاه قصد داشت معانی استعاری ایدز را در پی تریچلر که به طور درخشان دوگانگی گفتمانی به ارث رسیده توسط خود/نه-خود, مرتکب/قربانی, معاون/فضیلت, عشق/مرگ, سکس/مرگ, علم/نه-علم, دانش/جهل, پزشک/بیمار, مهمان/میزبان, ویروس/قربانی, [2] بلکه با مثبت/منفی, استریل/مطلق, در معرض خطر/محفوظ, خطرناک/بی خطر, هیولا/قربانی, انگ/انگ, راز/افشای. محیط هترو سروستاتوس شرکت کنندگان در نمایشگاه این دوگانگی ها را از دیدگاه های مختلف تسهیل کرد تا مورد بحث قرار گیرند و در گفتگوهای متخلخل قرار گیرند و این تنوع چشم انداز باعث پرورش کارهای هنری به نمایش گذاشته شده می شود: برخی به عنوان یک پدیده اجتماعی به موضوع پرداختند و برخی دیگر تجربه اعتراف صمیمی و برخی دیگر به شکستگی های پیشکاوانه پرداختند. برخی از هنرمندان ایدز را به عنوان یک دگرجنسگرای سرم منفی بررسی کردند; برخی احساس می کردند مدافع ایدز هستند+, برخی می خواستند بگویند چه چیزی کلامی نشده است, نشان دادن چیزی که قابل مشاهده نبوده است, تجسم چیزی است که در قالب هنر مسری بود, هیولا, مطلق. چیزی که در بین همه هنرمندان شرکت کننده مشترک بود تمایل به اقدام بود. درست مانند کاری که هنرمندان به صورت جمعی و انفرادی در دهه 1980 انجام دادند, با ایجاد سطح دیگری از زیبایی شناسی که باعث می شود اشکال اجتماعی و سیاسی نامفهوم پیش از این قابل مشاهده باشد, هنرمندان درگیر در این پروژه زیبایی شناسی بودن را ایجاد کردند-با هم. [3]
این نمایشگاه توسط یک دیوار به دو بخش در فضای گالری تقسیم شد و دو منطقه متضاد و یک فضای لیمینال—خود دیوار ایجاد کرد. پشت دیوار, یک فضای سیاه درونی وجود داشت که به معنای "داخلی," در داخل بدن, در اعماق موضوع, بلکه به دلیل ناپدیدی, رازداری, یا تمایلات جنسی صمیمی مخفی بود, در حالی که فضای دیواره سفید بیرونی, زیر چراغ های سفید, شبیه "اتاق عمل" یا یک قلمرو عمومی بود که با مستند سازی, بازجویی و تجزیه و تحلیل با ایدز مقابله می کند. دیوار بین پر از حفرهها و شکافها و فضاهای واقعی و خیالی بود و با این طبیعت از پوستی متخلخل تقلید میکرد. وارد و خارج شدند حوزه های عمومی و خصوصی, نهادهای اجتماعی و بین ذهنی.
نمایشگاه به ضرب گلوله فضای مثبت, مستندات تصویری: https://vimeo. com/335860129? fbclid=IwAR0f51w1NNkbjYqmhk2iM2c3hYZC49mJlmDvi20a-gL0ktqHx2GA6HqpKjI توسط بریل ایس ارملر. با کسب اجازه از بریل ایس ارملر.
پس از ورود به فضا, قرار در قفسه بعدی به متون نمایشگاه و نقشه, یک هدیه متوسط وجود دارد—یک پشته از خالکوبی موقت. هنرمند می تواند علامت خطر زیستی را که توسط برخی از افراد مثبت ایدز استفاده می شود برای اعلام وضعیت خود با خالکوبی نماد روی بدن خود گرفت و به خالکوبی موقت تبدیل کرد و از همه کسانی که وارد این فضا شدند دعوت کرد تا به طور زودگذر خود را با این علامت گذاری کنند. جامعه شناس اروینگ گافمن کلاله را اینگونه تعریف کرد: "صفتی که در یک تعامل اجتماعی خاص عمیقا بی اعتبار کننده است."[4] خالکوبی, یک بار به عنوان یک علامت ساخته شده بر روی پوست افراد به بردگی گرفته شده و زندانی استفاده; ننگ یک علامت قرار داده شده بر بدن است "نشان می دهد که حامل به نحوی تحتانی است, فاسد و یا فاسد."از زمانی که یک فرد مبتلا به ایدز در دوران پزشکی پس از نجات زندگی معاصر زندگی می کند اغلب هیچ نشانه جسمی ندارد, بیماری ها در انظار عمومی مخفی شده اند; بنابراین " دید " ایدز به "افشاگری" بستگی دارد که به کسانی که نمی خواهند سروستاتوس خود را کلامی کنند راحتی خاصی می دهد اما در نتیجه ناپدیدی و عدم افشای مداوم ایدز ویروس را مبهم می کند که شهادت عمومی قابل اعتماد و ملموسی در ترکیه ندارد.
می توانید کüçü ک, خال کوبی موقت , 2018, (هنرمند کار خال کوبی خود را بر روی گردن خود اعمال). با کسب اجازه از هنرمند.
این ناپدیدی با بیش از حد قابل مشاهده بودن تمایلات جنسی سرکوب شده دگرباشان جنسی در ترکیه در ارتباط است. مقامات ترکیه ممنوعیت رویدادهای برگزار شده توسط گروه های همجنسگرایان ظاهرا بیش از نگرانی برای "امنیت عمومی صادر."به همین بهانه راهپیمایی های پراید که با راهپیمایی های معاصر غربی متفاوت است اکنون برای پنجمین سال متوالی ممنوع شده است. به ما اجازه داده نشده است که به صورت قانونی و علنی جمع شویم اما این کار را می کنیم. ما هنوز خیابان ها را با پراکنده کردن راهپیمایی در هر گوشه ممکن از شهر پر می کنیم به جای اینکه به عنوان بخش عمده ای از مردم دور هم جمع شویم; ما راهپیمایی دانستن هر مارس راهپیمایی غرور است, ما بالا بردن پرچم, رقص, و فاک تا زور و اجبار توسط گاز اشک و گلوله های لاستیکی پراکنده. ترکیه یکی از بدترین سوابق نقض حقوق بشر علیه افراد دگرباش جنسی و بالاترین میزان قتل تراجنسیتی در اروپا را دارد. ورود به نمایشگاه دو جفت شلوار جین با دو ست زیر شلواری روی زمین پس از دعوت خالکوبی موقت از بازدیدکنندگان استقبال می کند. این شلوارهای ناشناس و رها شده لوی و لباس زیر کالوین کلاین در کنار هم کار المگرین و درگست است که شرکت کنندگان بین المللی منحصر به فردی در این نمایشگاه بودند که دو نفره متصدی دوسالانه گذشته استانبول بودند. کار, ساختارهای ناتوان با عنوان , شکل 19, بخشی از سری چند قطعه این دو از تحولات شی است و با اشاره به عدم وجود بدن, بدن از بین رفته, بدن برهنه مخفی. بدن همجنسگرا در اینجا با غیبت و اروتیسم غایب مشخص می شود. صاحبان شلوار یا دو بدن نامریی که پوشیده نشده اند یا در فضای تاریک با هم سرگرم می شوند یا در فضای تاریک ناپدید می شوند.
فورکان ارمزتکین, سری تب, (توضیحات), 2018, با کسب اجازه از علی بتیل
فورکان ارمزتکین مجموعه کلاژ با عنوان برگه جستجوی اینترنتی تصاویر ایدز را به زبان ترکی انجام می دهد. او زبانه ها با تصاویر پر شور از موارد ایدز او در بایگانی رسانه های ترکیه پیدا شده است باز می شود, تصاویر از کاوس گول [5] مجله, برخی از نقاشی, برخی از عکس های گرفته شده از داخل و خارج از بیمارستان که این نمایشگاه نیز می گیرد. به اندازه یک ویروس خنثی می شوند و فضاهای مثبت و منفی ترکیب معمولی را با هم مخلوط می کنند. ارمزتکین چهره ها و هویت ها را پنهان می کند و ناپدیدی را برجسته می کند. ما می توانیم تصاویر بایگانی را تا حدی از کلاژهای ارمزتکین تشخیص دهیم که به صورت چهره شما در قفسه ها ظاهر می شوند و مطالب تحقیقاتی سردار سویدان را نشان می دهند. سویدان از بایگانی خود بیرون می کشد و مجلات و پوسترها و کتابهایی را به نمایش می گذارد که توجه مردم ترکیه را به ایدز در دهه های 1980 و 1990 جلب می کند در حالی که هنجارهای بهداشت عمومی و اخلاقی را دیکته می کند که به طور ضمنی عجیب و غریب است (از زمان بحث در مورد جنسیت عجیب و غریب در قلمرو عمومی هرگز واقعا امکان پذیر نبوده است) اما به صراحت تمام جنسیت های خارج از ساختار خانواده گرفته شده است.
با استفاده از مطالعه سویدان و نمایش اجرایی به عنوان بخشی از برنامه نویسی فضای مثبت می خواهم فضایی را باز کنم تا در مورد مرتضی الگین صحبت کنم که اولین قربانی/قهرمان ایدز در ترکیه است. هنگامی که عفونت های جدید و کشنده برای اولین بار ظهور و در طول این بیماری همه گیر' بحران در دهه 1980 ایدز بود بسیار رسوا و رسانه ای در حوزه عمومی درست مثل هر جای دیگر. در ماه نوامبر 1985, پس از یک انتقال یک ساله و ترجمه اخبار بین المللی ایدز, رسانه های ترکیه در نهایت پیدا شده است شی ملموس محلی خود را از صفحه نمایش و ترحم, قضاوت و کنجکاوی, بازرسی و ترس. در نوامبر 2, تیتر بنر روزنامه محبوب روزانه ح. ریت تیز و مستقیم بود: "در اینجا ترک مبتلا به ایدز است."این عبارت هدف قرار دادن شبیه به شرح ساخته شده توسط نیویورک پست در مورد بیمار به طور گسترده ای بر این باور بودند صفر ایدز در امریکا است: "مردی که به ما ایدز داد."اولین نمونه محلی ایدز در رسانه های ترکیه با کمک و ابتکار یک استاد پزشکی به نام ارگسین سیپاهیو ارملو ظاهر شد که بعدا به طرز وحشیانه ای ریاست انجمن ایدز در مدیترانه ترکیه را بر عهده گرفت. در ابتدا نام الگین توسط رسانههای مردمی پنهان شده بود و از او به عنوان "م." نام برده میشد اما چون الگین یکی از چهرههای شناخته شده در تجارت سرگرمی دهه 1980 بود و از ستارههای محبوب سکس خوانندگان و بازیگران زن بود طولی نکشید که چهرهاش با این بیماری مهلک همراه شد. او به یک هدف طولانی مدت برای منافع عمومی تبدیل شد. پس از اعلام سیپاهیو ارملو بدون توجه به حریم خصوصی الگین وزارت بهداشت ترکیه این ادعا را رد کرد و دکتر را مقصر دانست و به سادگی گفت: "هیچ مورد ایدز در ترکیه ثبت نشده است."بعدها الگین تحت نظر مقامات دولتی قرار گرفت و مجبور شد تست شود و منزوی شود در حالی که او به طور خستگی ناپذیری به روزنامه ها اظهار داشت که او ایدز ندارد. در نشان می دهد, من شامل یکی از تصاویر گرفته شده زمانی که الگین رایگان از بیمارستان تعیین شد, جایی که او به زور در تفکیک تحت نظر پزشکی توسط دولت نگه داشته شد, به عنوان مواد توسعه نمایشگاه. در این عکس که نشان می دهد او به عنوان یک قهرمان از بیمارستان خارج می شود بازوهایش در هوا باز است زیرا مرخصی برای او به معنای عدم ابتلا به ایدز و اشتباه پزشک و همچنین مقامات دولتی بود. ما این عکس را که توسط سویدان در رسانه ها یافت می شود قرار داده ایم,
در پنجره های بیرونی گالری چاپ شده در یک فرمت بزرگ به طوری که مرتضی می تواند هر دو نمایشگاه و بازدید کنندگان بیمارستان را سلام کند.
از بایگانی سردات سویدان: مرتضی الگین بیمارستان را ترک می کند و از او جدا شده است . (تصویر دستکاری شده توسط اوموت دگرساز ارمنتا)), با کسب اجازه از اوموت دگرساز ارمنتاş
روزنامه های جریان اصلی مرتضی الگین را به عنوان "دشمن عمومی" برچسب گذاری کردند."یکی از این افراد لیستی از افراد تجارت نمایش را منتشر کرد که هنوز با مرتضی الگین در تماس فیزیکی بودند. این چهره های عمومی نیز مورد ظن قرار گرفتند زیرا ممکن است مبتلا به ایدز باشند. در حالی که الگین به عنوان کسی برای فرار از نشان داده شده است, شهرت خود را به عنوان یک نتیجه از یک احساس ویروسی سه برابر, و یک سال پس از اولین حضور خود را در روزنامه, او بر روی صحنه در نمایشگاه بین المللی ازمیر کردم, قدیمی ترین نشان می دهد تجارت و بین المللی نمایش زمین در ترکیه, که میزبان یک سری از فعالیت های جشنواره به طور همزمان و کنسرت. علاوه بر این که یک مرحله از مدرنیته سکولار ترکیه, این نمایشگاه معروف برای یک نمایش عجیب و غریب بود: به 1980 در همان مرحله, ارگلنت ارسوی, خواننده فراجنسیتی بیش از حد, سینه تازه عمل خود را به مخاطبان کنجکاو و مشتاق خود را نشان داد, و این او را به که از مراحل برای مدت زمان طولانی ممنوع. الگین باید به درستی از ارسوی الهام گرفته باشد و با بهره گیری از چهره ای مورد علاقه عمومی منظره ای از بدن او را با ایدز تماشا کرد و مردم به دیدن او رفتند. الگین تنها چهره عمومی قابل مشاهده زندگی با ایدز بود, هر چند دید ساختار خود را که همکاری تولید گفتمان های زیست پزشکی و رسانه های هراسی تنها به تولید ننگ بیشتر در میان عموم مردم کمک. وقتی او در سال 1992 بر اثر عفونت فرصت طلب مرتبط با ایدز درگذشت ظاهرا هیچ پیشرفتی حاصل نشد. بدن حتی پس از تبخیر زندگی برهنه او رنج می برد. بدنش را از ترس مسمومیت شستند و در نایلون پیچیدند و در تابوت روی گذاشتند و در یک گودال لیموترش دفن کردند. در مراسم خاکسپاری او سه نفر حضور داشتند و هیچ کس نمی خواست تابوت او را حمل کند; ساعت ها طول کشید تا روزنامه نگارانی که در مراسم تشییع جنازه حضور داشتند احساس ترحم کنند و بدن او را به یک نعش کش منتظر ببرند.
از زمان الگین, نمایندگی ایدز در رسانه ها همواره به رسوایی شبیه به کسانی که در حال وقوع در ایالات مرتبط بوده است: انزوای یک دانشجوی شش ساله ایدز+ در یک مدرسه دولتی (با تاکید خاصی بر کودک بی گناه به عنوان شهروند اینده, اینده ملت در مقابل پدر و مادر گناهکار); وحشت از کارکنان بیمارستان رو به یک بیمار مبتلا به ایدز; انتقال ویروس از طریق خون گرفته شده از خون ترکیه-بانک ها; سوال از ارتباط جنسی وضعیت کارگران; حبس یک روسیه ارتباط جنسی-کارگر در یک سلول واحد (برجسته شده توسط زن ستیزی و بیگانه ستیزی). اگر نه یک رسوایی شده است وجود دارد هیچ اطلاعاتی در مورد نمایندگی از ایدز و یا هیچ یک از چهره های عمومی افشا و یا شفاهی وضعیت او حتی در میان همراهان عجیب و غریب فوری ما این یک "راز باز" تعداد انگشت شماری از مردم احساس راحتی صحبت کردن در مورد این. در نهایت مهم نیست که چقدر بزرگ پیشرفت های پزشکی شده است در دو دهه گذشته این ویروس هنوز هم بهت زده شده توسط عموم مردم که باعث داخلی و/یا خارجی انگ در ترکیه است.
هنگامی که من برای اولین بار تشخیص داده شد پنج سال پیش, من به شدت نیاز به نسبت دادن یک "چهره" به این ویروس. سوال من به اندازه کافی ساده بود: "چه کسی ایدز غیر از من در حال حاضر?"در محافل فوری من از سوی دیگر چه شناخته شده بود در مورد ویروس فقط برخی از شایعات در مورد برخی از "حاشیه ای" همجنسگرا افرادی که و گفته شد به داشتن رابطه جنسی نا امن صرف نظر از وضعیت خود را علاوه بر این به منظور گسترش ویروس. چهره این "همجنسگرا" های حاشیه ای با اطلاعاتی که از طرف اشخاص ثالث می رسید تار شده بود. برای من بیست ساله به نوعی قابل قبول بود که چیز زیادی در مورد ایدز ندانم. حتی این خود عدم گفتمان کافی در مورد ایدز و انتقال ایدز را توضیح می دهد. با این وجود یکی دیگر از عوامل ماندگار در مواجهه با ایدز انکار بود. من می دانستم که چیزی به نام ایدز وجود دارد, اما من نمی دانم که چگونه و چه زمانی دانش به من منتقل شده بود. قبل از اینکه تست مثبت بدهم نمی خواستم بیشتر بدانم. من به راحتی می توانم خودم را راحت کنم و بگویم که در ترکیه نباید افراد مبتلا به ایدز وجود داشته باشد زیرا ما هیچ کدام را نمی بینیم. تنها افرادی که ایدز کردم خوانندگان بین المللی شد, هنرمندان, یا فیلسوفان از گذشته.
لیلا گدیز, پیله, 2009, با کسب اجازه از لیلا و عارف سویاباتماز
کار بایگانی سویدان فرصتی را برای بررسی چگونگی ساخت اطلاعات فراهم می کند, ضربه, و فانتزی در گذشته نه چندان دور ساخته شده اند. او بینندگان را به حفاری عمیق تر دعوت می کند
دلایل اینکه چرا افراد مثبت ایدز باید چهره خود را پنهان کنند و چگونه ایدز به یک جرم شرمنده تبدیل شد. این ما را به پرتره لیلا گدیز از چهره ای متصل می کند که چهره اش را پنهان می کند. در کار خود را با عنوان پیله , او تساوی پرتره از یک دوست که تازه در نقاشی های او مثبت تست شده بود دوستیابی به 2009 که هرگز در ترکیه نمایش داده شده بود. به عنوان شکل بر روی بوم تلاش می کند برای انطباق با این قطعه جدید از اطلاعات, او درونگرا است, او در مورد به نوبه خود به یک پیله است. مانند این نقاشی که درد دیگران اشاره می کند یکی از موضوعاتی که امروز باید مورد توجه قرار گیرد این است که چگونه ترومای جمعی و پس از حافظه خود را در برابر ایدز به عنوان ترومای انتقال بین نسلی نشان می دهد و چه ایدز به معنای نسل است که در طول یا بعد از دهه 80 متولد شده است. چرا هنوز هم این تروماتیک است که یاد بگیریم که شما در دوران معاصر مثبت هستید که اثرات مخرب ایدز به راحتی می تواند به طور کامل کنترل شود به روز رسانی داروهای صرفه جویی در زندگی?
من شاهد اولین بحران بین المللی ایدز از زمان تولد در سال 1993 درست قبل از کشف داروهای نجات دهنده نبودم. در نتیجه, من به تصاویر رسانه ای از بدن بیمار و مسری قرار نگرفت. از نسل من به بعد اولین تماس با ایدز باید با اولین واکنش ها در برابر اپیدمی متفاوت باشد. با این حال با دیدن ماهیت خاموش و غیر قابل مشاهده و تابو دانش بنیادی در مورد ایدز با شایعات یا فرضیات غیرواقعی همراه است. من به یاد داشته باشید که گفت: شهری اسطوره در مورد "مسری" سوزن سمت چپ بر روی صندلی در سینما توسط نفرت منحرف جنایی احتمالا همجنسگرا افراد به منظور گسترش ویروس. حتی برای ما که در دنیایی متولد شدیم که ایدز دیگر نباید یک بیماری کشنده باشد واقعیت روزمره متفاوت است. بدین ترتیب, رزونانس پس از سانحه, مستقل از پیشرفت پزشکی, باقی می ماند با عفونت.
زمانی که من تشخیص داده شد من به اندازه کافی خوش شانس برای دسترسی به "قابل اعتماد" منابع جایی که من می تواند دریافت اطلاعات در مورد ویروس اما برای مدتی من اطمینان داشتم که این ویروس هنوز هم سرقت حداقل ده سال از زندگی من است. بعدا با افرادی ملاقات کردم که نتوانستند از شک خود در مورد انتقال ایدز عبور کنند حتی اگر اطلاعات زیادی در مورد محدودیت های ویروس داشته باشند. من همچنین شخصی را می شناسم که ماه ها پس از یادگیری سروستاتوس خود را در یک اتاق حبس کرد و نمی خواست چیزی در مورد ویروس بداند. و این یکی از هنرمندان شرکت کننده نمایشگاه است. به عنوان یک هنرمند نسل جوان از این تجربه در اثر هنری اعترافی خود استفاده می کند و با نمایش این مکاتبات با مادرش در سال 2012 به سادگی با چاپ ایمیل ها به بررسی تاریخچه شخصی او می پردازد. یال ارگنک ارگل با یادگیری سروستاتوس خود در بیست سالگی ماه ها خود را منزوی کرد و فقط خود را به افسردگی طولانی مدت رها کرد و معتقد بود که هیچ درمانی برای ایدز وجود ندارد و به زودی خواهد مرد. پس از سه ماه از خود جداسازی, او متوجه شد که او در واقع ایدز بود. این یک "هشدار نادرست" بود اما نادرست بودن باعث نمی شود که هشدار کمتری داشته باشد زیرا ایدز معمولا ترکیبی از سه حرف اول است. این "تسکین" به او اجازه داد مکالمه ای را با مادرش که بی قرار سعی در رسیدن به او داشت بازسازی کند. من و ارد اردل در مورد به نمایش گذاشتن این نامه ها کاملا تردید داشتیم زیرا ممکن است برخی از افراد ایدز+ را با این اظهارات بسیار نمایشی و سیاسی-نادرست و حتی ایدز-فوبیا پر از اطلاعات غلط و اغراق کاملا واضح بیان کنند. زمانی که واقعیت تلخی که در این گفتگوها به تصویر کشیده شد مورد توجه قرار گرفت لازم بود این توصیفات شرمسارانه از واکنش دو نسل به ایدز نشان داده شود. وی شواهدی را نشان می دهد که داشتن ویروس کشنده به راحتی قابل نمایندگی است و نقشی که بیان و ارتباطات می تواند در بحران جاری ایفا کند.
مادر عزیز, (جزییات), 2018,با کسب اجازه از هنرمند.
چطور تصویر یا ایده مرگ به طور مداوم با ایدز مرتبط است? این فقط به دلیل عدم دانش در مورد ویروس? متناوبا, تصویر مرگ است, هوشیارانه یا بیهوش, چیزی که باید فراخوانده شود و در هر موردی که سوال ایدز/ایدز یا حتی هر بیماری باشد در تصویر کلی جایگاهی داشته باشد? به طور مشابه, تصویر از بدن بیمار مبتلا به ایدز تا نافذ بود که پس از کشف دارو, یک بدن سالم و تصویر خود را چیزی برای دست در میان مردان همجنسگرا شد. بسیاری از دیدن پدیده معاصر فوق العاده سالم, بیش از حد مردانه, عضلانی, بیش از حد جنسی تصویر بدن همجنسگرا به عنوان یک واکنش به بیمار و لاغر, محو "ایدز" بدن.
باز هم میدانم که برخی از غربیهای مثبت خیلی مسنتر از من که شاهد اولین دوره اپیدمی بودند اما خیلی دیرتر به این بیماری مبتلا شدند و بسیاری از انها ذکر کردند که چقدر از نظر ذهنی برای مدتی طولانی پس از تشخیص بیماری ویران شدهاند حتی اگر قبلا بسیاری از پلوها را میشناختند و در کشورهایی زندگی میکردند که هشیاری عمومی بسیار بالاتر است و انگ زدن بسیار کمتر است.
صرف نظر از ماهیت متغیر ایدز از دهه 1980 ساخت و ساز این ایدز متلاشی نشده است زیرا پیشرفت در پزشکی و بهبود کیفیت زندگی ایدز به اندازه گذشته مورد توجه قرار نمی گیرد. ابتلا به ایدز هنوز هم به طور جهانی دیده می شود و در نتیجه به عنوان یک رویداد تروماتیک تجربه می شود که در نهایت باعث می شود فرد در معرض خطر باشد. من معتقدم که موضع گیری در برابر عادی سازی ایدز عدم شهادت از زمان حال و ترومای مداوم بین نسلی و فراملی است که از طریق حافظه پس از حافظه در زمینه تولید فرهنگی مرتبط با ایدز و عجیب و غریب منتقل می شود. ماریان هیرش پس از حافظه را به عنوان "یک فضای یادبود بین نسلی بین نسلی توصیف می کند که به طور خاص به ترومای فرهنگی یا جمعی مرتبط است []] تعریف شده از طریق شناسایی با قربانی یا شاهد تروما."[6] در مورد ایدز در ترکیه به عنوان یک موضوع تابو, ضربه ای که ساخت و ساز مداوم را در اطراف خود ایجاد می کند از طریق سکوت منتقل شده است, ناپدیدی, و نمایان نشدن. این چیزی است که نمایشگاه من بود, و چه بسیاری از کار من از همچنان به کشف.
ایز اوزاتات , بدون عنوان, 2018, تولید شده توسط برک چاقو, با کسب اجازه از هنرمند
حالا که من این متن به پایان رسید, من فکر می کنم به من هورنت قلاب به بالا, و سوال خود را: "ایدز, چه معامله بزرگ است?"ر
و متوجه شدم که این سوالی است که من هم پرسیده ام.
الپر توران (متولد 1993) در استانبول زندگی و کار می کند. توران متصدی مستقل و از بنیانگذاران پروژه هنری داس است, جمعی کیوریتوری که با استفاده از ساختمان موضوعی خاص, اغلب با اهمیت تاریخی, برای تحقق بخشیدن به نمایشگاه زودگذر با هنرمندان عمدتا نسل جوان. توران اخیرا یک پروژه نمایشگاهی درباره ایدز در استانبول را سرپرستی فضای مثبت کرد. این پروژه همچنین زمینه تحقیقات استاد مطالعات فرهنگی وی را فراهم می کند که وی خواندن انتقادی کارهای هنری را با حساب های قوم نگاری (خودکار)ادغام می کند. توران کار می کند در سرپرستی به عنوان قوم نگاری, سرپرستی عجیب و غریب و استراتژی های نمایشگاه سازی.
سخنان 1 دینا گرجستان, داستان بهتر: عجیب و غریب را تحت تاثیر قرار از شرق میانه (نیویورک: سانی پرس, 2014).
2 پاولا ا. تریکلر, چگونه نظریه در یک بیماری همه گیر داشته باشیم: تواریخ فرهنگی ایدز (دورهام, ان سی: انتشارات دانشگاه دوک, 1999).
3 ژاک رانسی ارمره, تماشاگر رهایی یافته (لندن و نیویورک: ورسو, 2009).
4 اروینگ گافمن, ننگ: نکاتی در مورد مدیریت هویت خراب (نیویورک: سیمون & شوستر, 1963).
5 مجله قدیمی ترین سازمان دگرباشان جنسی مستقر در انکار که در سال 1994 تاسیس شد.