ارزش ذاتی ارزش پیش بینی شده یا محاسبه شده یک شرکت، سهام، ارز یا محصول است که از طریق تحلیل بنیادی تعیین می شود. شامل عوامل محسوس و نامشهود است. ارزش ذاتی نیز ارزش واقعی نامیده می شود و ممکن است با ارزش فعلی بازار یکی باشد یا نباشد. همچنین به عنوان قیمتی که یک سرمایه گذار منطقی حاضر است برای یک سرمایه گذاری بپردازد، با توجه به سطح ریسک آن، یاد می شود.
فرمول پایه
ارزش بنیادی یا ذاتی یک کسب و کار یا هر دارایی سرمایه گذاری به طور کلی به عنوان ارزش فعلی تمام جریان های نقدی آتی در نظر گرفته می شود که با نرخ تنزیل مناسب تنزیل می شوند.
بنابراین، "استانداردترین" رویکرد مشابه فرمول ارزش فعلی خالص است:
جایی که نمادها دارای معنای معمولی هستند که در زیر نشان داده شده است -
- NPV = ارزش فعلی خالص
- CFi = جریان نقدی خالص برای دوره iام (برای اولین جریان نقدی، i = 0)
- r = نرخ بهره
- n = تعداد دوره ها
شکستن ارزش ذاتی
ارزش ذاتی را می توان توسط سرمایه گذاران ارزش با استفاده از تحلیل بنیادی محاسبه کرد. در این روش، یک تحلیلگر باید هم به عوامل کیفی و هم به عوامل کمی توجه کند.
عوامل کیفی شامل مدل کسبوکار، حاکمیت و عوامل بازار است، در حالی که عوامل کمی مانند تجزیه و تحلیل صورتهای مالی/ ارزش ذاتی محاسبهشده سپس با ارزش بازار مقایسه میشود تا مشخص شود که دارایی بیش از ارزش یا کمتر از ارزشگذاری شده است.
ریسک تنظیم ارزش ذاتی
ریسک تعدیل جریان نقدی ذهنی است. این ترکیبی از هنر و علم است. دو روش اصلی وجود دارد -
1. نرخ تخفیف
تحت این رویکرد، تحلیلگر معمولاً از میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت استفاده می کند. میانگین موزون هزینه سرمایه معمولاً شامل نرخ بدون ریسک (به دست آمده از بازده اوراق قرضه دولتی) همراه با حق بیمه مبتنی بر نوسانات سهام ضرب در حق بیمه ریسک سهام است. این رویکرد مبتنی بر این تئوری بنیادی است که اگر سهمی بیثباتتر باشد، سرمایهگذاری پرریسکتری است و سرمایهگذار باید بازده بهتری داشته باشد. بنابراین در این شرایط از نرخ تنزیل بالاتری استفاده می شود و ارزش جریان نقدی مورد انتظار در آینده را کاهش می دهد.
2. عامل قطعیت
در این روش، یک عامل قطعیت یا احتمال به هر جریان نقدی اختصاص داده می شود یا در برابر کل خالص ارزش فعلی (NPV) ضرب می شود. این روش وسیله ای برای تنزیل سرمایه گذاری است. در این روش از نرخ بدون ریسک به عنوان نرخ تنزیل استفاده می شود زیرا جریان های نقدی با ریسک تعدیل می شوند. به عنوان مثال، جریان نقدی ناشی از اوراق قرضه دولتی با اطمینان 100 درصدی همراه است. بنابراین، نرخ تنزیل 7 درصد خواهد بود.
بنابراین، نرخ تنزیل برابر با نرخ بازده است. حال، فرض کنید جریان نقدی از یک شرکت با رشد بالا که دارای ضریب احتمال 50 درصد است، همان نرخ تنزیل را میتوان بهعنوان ریسک مربوط به دارایی پرریسک (شرکت با رشد بالا در این مورد) که قبلاً باعدد احتمال
چالش های با ارزش ذاتی
یکی از مشکلات ارزش این است که روش محاسبات درونی یک تمرین بسیار ذهنی است. این تکنیک شامل مفروضات متعددی برای پیش بینی جریان نقدی است. بنابراین، ارزش فعلی خالص نهایی به تغییرات در این مفروضات حساس است.
چالش دیگر این است که هنگام محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه، عواملی مانند بتا، حق بیمه ریسک بازار و غیره را می توان به طور متفاوت محاسبه کرد. همچنین عامل احتمالی که استفاده می شود ذهنی است.
در نهایت، طبق تعریف، آینده نامشخص است. بنابراین، در حین استفاده از روش، سرمایه گذاران مختلف می توانند به مقادیر متفاوتی برای یک دارایی برسند. این تفاوت به این دلیل است که هر کس نگاه متفاوتی به آینده دارد. علاوه بر این، هیچ راهی برای گفتن اینکه کدام عدد دقیق است وجود ندارد.
روش ارزش گذاری
در حالی که ارزش گذاری یک شرکت به عنوان یک فعالیت مداوم، سه روش اصلی توسط متخصصان صنعت وجود دارد:
تجزیه و تحلیل شرکت قابل مقایسه، و
معاملات پیشین
اجازه دهید هر یک از روش ها را به طور خلاصه ببینیم:
روش 1: تجزیه و تحلیل قابل مقایسه
روش تحلیل تطبیقی به مضرب های معاملاتی یا تجزیه و تحلیل گروه همتا یا سهام سهام یا ضریب بازار عمومی نیز معروف است. این روش از تکنیک ارزشگذاری نسبی استفاده میکند که در آن یک تحلیلگر کسبوکار (یا دارایی) مورد ارزشگذاری را با سایر شرکتهای مشابه با مطالعه چند برابری معاملاتی مانند P/E، EV/EBITDA یا نسبتهای مختلف دیگر مقایسه میکند. این روش ارزش قابل مشاهده ای را برای کسب و کار بر اساس ارزش شرکت های دیگر فراهم می کند.
به عنوان مثال، اگر یک شرکت A با نسبت P/E 10 برابری معامله کند و شرکت B درآمدی معادل روپیه داشته باشد. 2 به ازای هر سهم، ارزش هر سهام شرکت B 20 روپیه به ازای هر سهم است (با فرض اینکه شرکت ها کاملاً قابل مقایسه باشند).
روش 2: معاملات قبلی
روش معاملات سابقه مشابه ارزش گذاری نسبی است که در آن یک تحلیلگر شرکت مورد ارزشیابی را با سایر مشاغلی که اخیراً فروخته یا خریداری شده اند و متعلق به همان صنعت هستند مقایسه می کند.
این معاملات برای ارزیابی ارزش شرکت مورد استفاده قرار می گیرد.
روش 3: تجزیه و تحلیل DCF
DCF همچنین به عنوان روش جریان نقدی تنزیل شده (DCF) شناخته می شود، روشی که بیشترین استفاده را برای رسیدن به ارزش ذاتی دارد. در این روش، تحلیلگر جریان نقدی آتی کسب و کار را پیشبینی میکند و با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) آن را به ارزش فعلی تنزیل میکند.
اکنون مثالی را برای درک چگونگی تعیین ارزش منصفانه با کمک روش DCF مشاهده می کنیم.
فرض کنید در حال ارزیابی شرکتی هستید که دارای جریان نقدی زیر است.
جریان نقدی برای پنج سال اول از سال 2019 – 100 روپیه نرخ تنزیل – 10 درصد نرخ رشد پایانه – 5 درصد برآورد فعلی جریان نقدی تولید شده در سال 2019 –
بنابراین، ارزش فعلی 91 روپیه است
ارزش پایانی به عنوان رشد دائمی محاسبه می شود. فرمول این است -
بنابراین، مقدار پایانی است
ارزش فعلی ارزش پایانی با استفاده از روش نشان داده شده در بالا محاسبه می شود.
بنابراین، ارزش فعلی تمام جریانهای نقدی آتی به صورت:
ارزش فعلی جریان نقدی آتی (شامل ارزش پایانه)
بنابراین، ارزش منصفانه شرکت 1683 روپیه است (افزودن ارزش فعلی تمام جریانهای نقدی آتی).
در نتیجه
برای نتیجه گیری، ارزش ذاتی یک عنصر حیاتی برای ارزیابی سهام برای هدف سرمایه گذاری است.
روشهای متعددی برای ارزیابی مبلغ معقول وجود دارد و سرمایهگذار باید اطمینان حاصل کند که بهترین روش را بر اساس بخش و ویژگیهای شرکتی که در حال ارزیابی است، به کار میگیرد.
سلب مسئولیت: نظرات بیان شده در این پست متعلق به نویسنده است نه نظرات Groww.